جدول جو
جدول جو

معنی خت خو - جستجوی لغت در جدول جو

خت خو
خواب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ تِ خوا / خا)
لباس خواب. جامۀ خواب. (یادداشت مؤلف). جامه ای که شب هنگام پوشند. جامه ای که بوقت خواب به تن کنند. جامه که در بستر به بر نمایند
لغت نامه دهخدا
(نُ چُ خوَرْ / خُرْ دَ)
تصدیع کشیدن بسیار. (غیاث) (آنندراج). رنج و تعب کشیدن. محنت و غم کشیدن. (مجموعۀ مترادفات ص 181) : در جهاد نفس هرکه سست جنبیده سخت خورده. (ملاطغرا) ، از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رخت خواب
تصویر رخت خواب
وسایل خواب بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تخت چوبی یا فلزی که بروی آن میخوابند. یا (تخت خواب آهنی تختخواب آهنی)، تخت خوابی که از آهن ساخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخت خواب تاشو
تصویر تخت خواب تاشو
تخت خوابی که بتوان سطح و پایه آن را روی یکدیگر جمع کرد و از آن به عنوان مبل استفاده کرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخت خواب
تصویر تخت خواب
((~ِ خا))
تخت چوبی یا فلزی که روی آن می خوابند
تخت خواب تاشو: تخت خوابی که بتوان سطح و پایه آن را روی یکدیگر جمع کرد و از آن به عنوان مبل استفاده کرد
فرهنگ فارسی معین
بستر، تخت، رختخواب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بختیار، بهروز، خوش اقبال، خوش طالع، سعادتمند، سعید، کامیاب، نیکبخت، نیکروز، نیکوحال
متضاد: بدبخت، شوربخت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خته خو
فرهنگ گویش مازندرانی
خواب بی موقع، کسی که عادت به رفتار و حرکات غیرعاقلانه دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
تعزیه خوانی که در پای تخت و بارگااه به صورت سرپایی به اجرای
فرهنگ گویش مازندرانی